طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب خونوادگی داشتیم پانتومیم بازی میکردیم نوبت بابام شد کلمه اولش «وسایل» بود گفتیم، کلمه دوم و هر کاری کرد نفهمیدیم اومد راهنمایی کنه هی به من اشاره کرد ولی وقتش تموم شد یهو گفت بابا منظورم «وسایل بیمصرف» بود. من فقط خدارو شکر میکنم که کسی نتونست حدس بزنهجوکهای خنده دار طرف اومده بهم میگه چقدر بچه های کانالتون خوشگلـــن. . منم زدم بلاکش کردمبیشعور داشت مسخرتون میکرد کسی حق نداره شماهارو مسخره کنه من اجازه نمیدم طنز نوشته های کوتاه پسره پست گذاشته چگونه بعد از ازدواج از یک دختر قرتی و سوسول یک زن واقعی بسازیم ؟!جواب....به نام خدا !کمربند...دختره کامنت گذاشته:اگه پسرای این دوره زمونه چیزی به نام کمربند میشناختن که شلوارشون رو آسفالت نبود! طنز نوشته های جالب و خنده دار نیم ساعت داشتم واسه رفقا جک تعریف میکردمپاره شده بودن از خنده آخرش گفتم حال کردین جکها رو؟ گفتن جکات که بیمزه بود ...خشتک شلوارت پارست ما به اون میخندیدیم طنز نوشته های کوتاه کاش یکی بود صدای پسرا رو تو 16 سالگی ضبط میکردتا به قیافه ما دخترا تو 16 سالگی گیر ندنحالا چشای پف کرده و دماغ بادنجونیو ریش و سیبیل کچلک زدشون پیشکش طنز نوشته های خنده دار سه راه رسیدن به شوهر...شرمنده به علت ریزش کوه همه راه ها مسدود میباشند! جوک های باحال کره خر کیست؟؟.....کسی که از سوپری ، کره میخرهناموسا اینو دیگه نمی دونستید!!! من خیلیییی با نمکم....ن ؟؟؟؟ جوک های جدید یکی از انگیزه های ازدواج کردنم.خارج شدن از حکومت پدر و ایجاد حکومت مستقل برای خاموش و روشن کردن کولره! طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب معلم به دانش آموز:چرا درست رو نخوندی؟ دانش آموز:برا اینکه شما منو کتک بزنید و بچه ها عبرت بگیرن و درس بخونن مطالب طنز و خنده دار مردی از خدا پرسید: چرا همه دخترها شیرین و ناز هستند ولی همه زن ها عصبانی؟و خداوند پاسخ داد: دخترها را من ساخته ام، اما زن ها را شما ساخته اید، مشکل از شما مردهاست.....اساساًپشت هر زن افسرده و عصبانی یک مرد بی احساس و اعصاب خردکن هستکپی برای خانمها واجب جوکهای خنده دار یکی از لذتبخش ترین لحظه های زندگی زمانیه.. که یکی دوتا عطسه از ته دل میکنی.. یعنی اصلا انگار ری استارت میشی! طنز نوشته های کوتاه شبی در کنج میخانه نشسته بودیم.....از کلانتری ریختن هممونو گرفتن بردن تا صبح مثل سگ زدن...تازه فهمیدیم ساقی مامور مخفی بود جوکهای طنز یه بار از دم درِ یه خونه ای رد می شدیم، من بلند بلند با ذوقگفتم: وای مامان بیا ببین بوی بابابزرگ میاد اینجا!.....مامانم یه پس گردنی زد بهم و گفت:آبرویزی نکن کصافط ... بوی تریاکه
الهه ناز دلسوز و مهربان نسبت به همه بنده های خدا هستم و سعی میکنم به همه کمک کنم.
لطف کنید وبلاگ را فقط با اکسپلورر مشاهده فرمایید چون اینطوری دیگه بهم ریخته نخواهد شد...